مهدي121



Related image


اين روايت شريف به صورت هاي مختلف نقل شده است ،يک صورت


آن را که شعيه و سني نقل کرده است ،اين است که پيامبر بزرگوار فرمود:


أَنَا مَدِينَةُ الْحِكْمَةِ وَ هِيَ الْجَنَّةُ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ بَابُهَا1


من شهر حکمت هستم و حکمت بهشت است و تو يا علي 


(عليه السلام) دروازه آن هستي .!!!


يعني هر کسي بخواهد وارد شهري شود بايد از در ورودي آن عبور کند . 


ايت الله جوادي  از استادش مرحوم علامه نقل مي کند که علامه در بيان


ترجمه حديث مي فرمايد: وقتي بهشت‌ها  مي خواهند وارد بهشت شوند،


اين کوبه در را به سينه در مي‌زنند؛ حالا الآن زنگ است، قبلاً کوبه بود.


 اين کوبه را که به در مي‌زنند، مي گويد : فَإِذَا دُقَّتِ . وَ قَالَتْ يَا عَلِي‏ 2


 اين صداي در مي‌گويد: «يا علي»!


دليل اين است که  آدم وقتي  مي خواهد وارد خانه‌اي بشود، چه کسي


را صدا مي‌زند؟ صاحب‌خانه را. حالا مؤمن آمد درِ بهشت، چه کسي را مي‌خواهد؟


صاحب‌خانه بهشت کيست؟ چرا اين کوبه مي‌گويد: «يا علي»؟ چون امام  صابخانه است.


 1-الأمالي(للصدوق)، ص 388.


2-لأمالي(للصدوق)، ص 589.


Image result for â?«Ù?صرت خداâ?¬â??


"تعامل" در لغت به معني با يکديگر داد و ستد کردن آمده است .1


به عبارت بهتر ؛ تعامل به معناي تأثير و تأثر متقابل است. خداوند 


متعال در جايي جايي قرآن با يک بيان شيرين و دوست داشتني 


و ادبيات صميمي بندگان را تعامل با خود فرا خوانده است و ميفرمايد:


اگر هر نوع مشکلي داشتيد به شرط «تعامل » خودم  يک تنه همه 


را حل و فصل مي کنم .اما تعامل من هم مشروط است؛ يعني اگر


نياز به نصرت و يارگيري داريد ، بايد شما هم به ياري دين من بيايد


و در راه من قدم برداريد! ان تنصرالله ينصرکم.2


اگه مرا ياد کنيد من هم  شما را ياد مي کنم فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ3


نتيجه اش همين است که وقتي خدا به ياد كسي باشد يقيناً او آرامش دارد


چيزي که امروزه گمشه بشر است :أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ5


اگه زيادي نعمت مي خواهيد شرطش شکر گذاري است لئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ


وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ6


كفران نعمت غالباً با تهديد و به صورت ضمني و تلويحي بيان فرمود ؛ ولي وعده


الهي و شکر الهي را  صريح بيان فرمود.


دعااز شما اجابت از من ، من را در خلوت ياد کنيد تا من شما را در جمع ياد کنم ، من 


را در دنيا ياد تا شما را در آخرت ياد کنم ،مرا با جهاد ياد کنيد تا شما را با هدايت ياد 


کنم و.


اين تعامل مثل زدني خداوند حاکي از لطف  و محبت ويژه خداوند نسبت به بندگان است .


1- لغت نامه دهخدا


2- سوره محمد، آيه7


3-سوره ،بقره، آيه? 152.


4-سوره، رعد، آيه? 28.


 


 


Image result for â?«Ø±Ø¬Ø¨â?¬â??


يکي از ماه هاي که در طول تاريخ مورد توجه مردم بوده ،«ماه رجب» است. 


يعني قبل از اسلام که فضاي حجاز به عطر اسلام معطر نشده بود، مردم احترام 


ويژه اي براي ماه رجب قائل بودند، در زمان جاهليّت  منتظر بودند که ماه رجب 


بيايد، حاجت‌هايشان را حالا روي همان عقيده‌هاي خودشان درماه رجب بخواهند. 


لذا اين ماه نزد اعراب قبل از اسلام از ماه حرام به شمار مي رفت که جنگ در آن حرام بود.


امااسلام طوري آن را جا انداخت که کمتر کسي در صدر اسلام پيدا مي شد که 


بهره اي از اين ماه نگرفته باشد؛مثل روزه ، عمره رجبيه و.


 پيامبر(ص) فرمود: « اِنَّ فِي الجَنّةِ قَصراً لايَدخُلُهُ اِلّا صُوّامُ رَجَب» به راستي در بهشت


قصري است که جز کساني که ماه رجب را بسيار روزه داشته‌اند در آن راه نمي‌يابند.1


 به هر حال خداوند در اين ماه همه چيز را قرار داده است ، تمام ابزار آمرزش و پاکيزگي در اين 


ماه قرار دارد و از همه مهمتر اينكه خدا اين ماه را وسيله‌اي قرارداده است كه ما بتوانيم خودمان


را به خدا برسانيم و از نزديک بودن با او لذت ويژه ببريم .


 


1-بحارالانوار، ج94، ص47


 


Image result for â?«Ø±Ù?د Ù?Û?Ù? Ù?صÙ? شدâ?¬â??


يکي از مشهور ترين معجزات در قرآن همان« شق القمر» است که 


خداوند در قرآن مي فرمايد:اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّالْقَمَرُ 1


يعني با اشاره پيامبر گرامي اسلام ماه شکافته و دو نيم مي شود .


اما اگر يک ذره اي در قرآن تامل شود اين يک نمونه از باب «مشت نمونه 


خروار است» .لذا هم  «شق البحر» داريم ،زماني که حضرت موسي ع


رود نيل را شکافت و دو نيم که تا از دست فرعون نجات پيدا کند .2


هم «شق الجبل» داريم زماني که خداوند براي حضرت صالح کوه را شکافت


و از کوه شتر بيرون آورد که يک معجره بزرگ بود. هم «شق الحجر» آن هم


زماني بود کهحضرت موسي ع با عصا بر سنگ زد و آن سنگ شکافته شد و


از آن 12 چشمه پيداشد .


هم «شق الارض » داريم آن هم زماني بود که قارون خيلي حضرت موسي ع


را اذيت کرد و خداوند به زمين دستور داد که شکافته شود و فرعون را ببلعد .3


اينها نمونه اي از مجعزات شقي (شکافتني) قرآن هستنند که ساير مجعزات نياز 


به تدبر بيشتري دارد .


پيام


پيام اين قدرت نمايي خداوند اين است که اگر کسي با خداوند در افتد لازم نيست 


خداوند از آسمان يا منطقه ديگر لشکر کشي کند؛ بلکه با نزديک ترين شي او را 


گرفتار خواهد کرد .يعني همه آسمان و زمين و خود افراد لشکر و ستاد فرماندهي 


خداوند هستند و بايد بسيار مراقب بود تا زمينه خشم خداوند ايجاد نشود که همه 


منتظر فرمان الهي اند تا شکافته شوند.!!!!


1-قمر/سوره54، آيه1.


2-قصص/سوره28، آيه40. فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ


3-قصص/سوره28، آيه81.فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ اْلأَرْضَ


Image result for â?«Ø¯Ù?تابعÛ?تÛ? Ù?دÛ?راÙ?â?¬â??


خداوند متعال در سوره مائده ،شاخصي براي افراد دو تابعيت را 


به ما نشان مي دهد که در تمام دوران ها مصداق واقعي دارند .


آيه «دو تابعيت ها» اين است که مي فرمايد:


فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي اَن


تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ اَن يَاْتِيَ بِالْفَتْحِ اَوْ اَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا


عَلَي مَا اَسَرُّوا فِي اَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ1


اين آيه مي فرمايد: عده اي بيمار دل در کشور اسلامي هستند که


منتظرند که يک اتفاق در کشور بيفتد و از کشور فرار کنند ،يعني


يک چشمشان به داخل و يک چشمشان به خارج است . از کجايي 


آيه " دو تابيعت"استفاده مي شود ، از «يُسَارِعُونَ فِيهِمْ» نفرمود که 


«يُسارعون اليهم» يعني قلباً با آنها هستند،يا نسبت به اوضاع کشور 


بي‌تفاوت باشند، بلکه از حرف «فيهم » که ظرف است  استفاده شده


يعني خود را داخل در جمع آنها قلمداد مي کنند. 


گويا اين آيه امروز نازل شده است ؛عده اي به دنبال احتکار ، نجومي و .


هستند و کشور را از نظر اقتصادي با مشکل مواجه کرده اند و با خود مي


گويند اگر کشور به هم ريخت ، چرا اينجا باشيم ؟ سريع خود را به آن


طرف مرزها مي رسانيم و.


در حالي که خداوند با قوت و صراحت تمام مي فرمايد : 


وَ اَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَاَسْقَيْنَاهُم مَاءً غَدَقاً 


اگر استقامت کنيد ما باران و وفور نعمت را به شما ارزاني خواهيم داشت !!!


1-کساني که در دل هايشان بيماري [دورويي] است، مي بيني که در دوستي با يهود و نصاري شتاب مي ورزند و [بر پايه خيال باطلشان که مبادا اسلام و مسلمانان تکيه گاه استواري نباشند] مي گويند: مي ترسيم آسيب و گزند ناگواري به ما برسد [به اين سبب بايد براي دوستي به سوي يهود و نصاري بشتابيم]. اميد است خدا از سوي خود پيروزي يا واقعيت ديگري [به نفع مسلمانان] پيش آرد تا اين بيماردلان بر آنچه در دل هايشان پنهان مي داشتند، پشيمان شوند.


2-سوره ي جن، آيه ي 16.


 


Image result for â?«Ø¹Ø¸Ù?تâ?¬â??


«جد» در لغت به معني عظمت و علو است ،به پدر بزرگ هم جد 


مي گويند ؛زيرا داراي عظمت و بالايي و بزرگي است . درباره خداوند 


هم به همان معناي علو و عظمت بکار مي رود .اما چرا اين بحث در قرآن 


مطرح شده است ؟ چون در بين جن ها هم گروهي بي عقل و  بي سواد يا


کم سواد بوده و هست که براي خدا شريک ، فرزند و همسر قائل بودند و نسبت 


به ذات خداوند افراط و تفريط مي کردند :يَقُولُ سَفيهُنا عَلَي اللَّهِ شَطَطاً 1


شطط" (بر وزن وسط) به معنى خارج شدن از حد اعتدال و دور افتادن است،


لذا به سخنانى كه دور از حق است، شطط گفته مى‏شود، و نيز به همين دليل


حاشيه نهرهاى بزرگ كه از آب فاصله زيادى دارد و ديواره‏هايش‏ بلند است" شط"


ناميده مى ‏شود .يعني کسي که فکر کند خداوند داراي شريک يا فرزند و. است 


از حق و حقيقت توحيد فاصله ها دارد . لذا خداوند براي پاسخ به اين تفکر غلط


جني ها مي فرمايد: وَ أَنَّهُ تَعالى‏ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً 2


بنابراين اينکه گفته شده که جدِّ خدا زياد است؛ يعني عظمت و شکوه او زياد است و


 منزه از فرزند و .است.هر کسي که اين طرز تفکر نسبت به خداوند داشته باشد ،


سفيه و کم عقل است اعم از  جن و  انسان باشد.!!!!!!!!


1-سوره جن ؛ آيه4


2- همان ايه 3


Image result for â?«Ø¨Ø§Øº Ù?â?¬â??


يکي از راه هاي که باعث تقويت حس ديني در نسل جوان مي شود ،


به روز رساني مفاهيم ديني است . اصرار دين بر اين است که 


خط فکري و عملي انسانها را تقويت کند که در حوزه انديشه و انگيزه 


کار فقط به دست خداست . عامل راه اندازي تقويت ديني يا ترس از


جهنم است يا شوق بهشت ، يا دوستي با خداوند است .1


خداوند هدف نهايي از بهشت و جهنم را دوستي با خود مي داند .


 تصوير سازي يا بروز رساني اين مضمون روايت مثل؛ باغ و باغبان 


مي ماند.


انسان وقتي به هر دليل(تفريح ، ترس ، گرسنگي و.) به سمت باغبان رفت،


ممکن است که گاهي سرگرم ديدني هاي باغ  مثل ؛انواع ميوه وساير 


لذائذ شود و باغبان را فراموش کند ، اين در ميان راه ماندن  و نرسيدن به باغبان است .


 نبايد باغبان را فراموش کند؛زيرا باغبان را در باغ ديدن لذت بيشتري دارد و هدف اوست .


به اين دليل بعضي ها به بهشت مي روند ، تا سرگرم سيب و پرتغال هاي بهشت شوند ؛


اما انسان عاقل بهشت را به خاطر بهشت آفرين مي خواهند و ديدن خداوند در بهشت


و همنشيني با او کيف و لذت ويژه دارد . 


لذا معرفت را هم به  سه قسم  خوفي ، شوقي  و حبي  تقسيم کردند . 


1- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنّ قَوما عَبَدوا اللّه َ رَغبَةً فتِلكَ عِبادَةُ التُّجّارِ، و إنّ قَوما


عَبَدوا اللّه َ رَهبَةً فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ، وَ إنّ قَوما عَبَدوا اللّه َ شُكرا فتِلكَ عِبادَةُ الأحرارِ .


 [نهج البلاغة : الحكمة 237.]


امام على عليه السلام : گروهى به هواى پاداش خدا را عبادت كردند، و اين عبادتِ

سوداگران است؛ دسته اى از روى ترس خدا را عبادت كردند، و اين عبادت بردگان است؛

و گروهى براى سپاسگزارى خدا را عبادت كردند، و اين عبادت آزادگان است.

 


Image result for â?«Ø³Ù?Ø¡ Ù?دÛ?رÛ?تâ?¬â??


چهره جهان امروزي چه داخل کشور و چه در خارج با ستم و ظلم در هم 


تنيده شده است .از زير ميزي گرفته تا نجومي در داخل و کشتار و غارت و بازي با 


احساسات مردم دنيا در خارج ، مردم را نگران و عصبي کرده است .


حال سوال اساسي بسياري از عامه مردم اين است ، آيا خداوند از اين وضع با


خبر است ؟ چرا  مقابله نمي کند ؟ ستمکاران تا کي بايد حقوق ضعفا را


لگد مال کنند و کسي نباشد که آنها را سر جايشان بنشاند و از محرمان 


حمايت کنند ؟ چرا عده اي بر زخم هاي مردم که ناشي از بي تدبيري خودشان است 


نمک مي پاشند؟ و ده ها سوال شبيه اين در کوچه بازار به گوش مي خورد؟


اما پاسخي که قرآن قرنها پيش بيان فرموده، گويا براي تسلي و خنک کردن دل 


اين نوع از مردم و تهديد آن قلدران کاخ نشين است . قرآن مجيد مي فرمايد:


وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ? إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ 1


يعني اصلا در ذهنتان هم تصور نکيند که خداوند از کار ستمکاران غافل است و آنها را فراموش 


و به حال خود رها کرده است . اگر آنها را فوري و اورژانسي عذاب نمي کند ، چون اين دنيا ميدان 


آزمايش است و بايد يک تايم براي آزادي انها در نظر گرفت بعد به حساب آنها خواهد رسيد . 


آن هم با چه حساب و کتابي !!!!


«تشخص» از ماده« شخوص» به معناي از حرکت افتادن چشم و به نقطه اي خيره شدن است .


يعني از شدت ترس و  وحشت چشمهايشان از حرکت باز مي ايستد و به يک نقطه خيره مي شود ، 


وضعي که در دنيا مشابه و نمونه ندارد !!!!


 


 1- ابراهيم آيه 42 


Image result for â?«Ø¬Ù?Ú¯ اÛ?راÙ? Ù? عراÙ?â?¬â??


يکي از دوران سخت و طاقت فرساي صدر اسلام ، دوره اي بود که


 پيامبر اسلام و يارانش در شعب اي طالب با بدترين تحريم هاي


اقتصادي و سياسي را گذراندند . 


در انقلاب اسلامي هم دوران سخت و طاقت فرسايي از طرف استکبار 


جهاني بر اين مردم انقلابي وارد شد که واقعا « شعب ابي طالب»بود .


در بيرون مرزها جنگ تحميلي از طرف صدام و حاميانش و از درون هم 


شورش خلق ترکمن ، خلق کرد ، خلق عرب و. و از طرفي ترور شخصيت 


هاي درجه يک نظام ، کشور را در وضع بسيار بدي قرار داده بود . 


با اين اوصاف تحريم ظالمانه اقتصادي و پايين آوردن قيمت نفت مزيد بر علت 


شده بود .!!!


يک معجزه در اين دوران اين که بودجه کشور روي بشکه‌اي24 دلار را


بستند و مجلس هم تصويب کرد. گفتند: اين 24 دلار ؛ هشت دلار صرف جنگ،


 هشت دلار هم صرف بودجه جاري، هشت دلار هم صرف عمران و آبادي.


سه تا هشت تا 24 دلار


آنها توطئه‌ کردند، ذخاير نفتي‌شان را بيرون آوردند تا نفت بشکه‌اي 


 هشت دلاررسيد! ما با 24 دلار بودجه را بستيم، نفت هشت دلار، با هشت 


دلار هم جنگ تامين شد، هم بودجه جاري مملکت، اين معجزه نيست؟!


معجزه حتماً عصايي بايد تبديل به اژدها بشود؟ تازه نفت را نمي خريدند وکشتي ها


را بيمه نمي کردند و حتي در بعضي موارد نفت 5 دلار به فروش مي رفت .!!!


امروز از دوران شعب ابي طالب گذشتيم در مرحله فتح الفتوح هستيم ، 


چند مدير ضعيف و خسته را فقط نبينيم !!! با لطف خداوند و دعاي بقيه الله 


اين دوران هم سپري خواهد شد و روي سياهيش براي


Image result for â?«Ø³Û?Ù? Ù?رستاÙ? Ø´Ù?رستاÙ? Ù¾Ù?دخترâ?¬â??


خداوند جهان را با نظم دقيق و مشخص آفريده است . تمام اجزاِء


آسمان و زمين به پيوسته و منسجم مانند ؛ ماشين مکانيکي به


امر الهي اراده مي شود . هر کسي از حق خود تعدي کند، قطعا


دست انتقام الهي او را به جاي خود خواهد نشاند . ما با خداوند ،


همنوعان ، حيوانات و طبيعت پيمان بستيم که رابطه طرفين را رعايت


کنيم و ظالمانه وارد حريم خصوصي ديگري نشويم . در جريان سيل ها


تقصير به خود بعضي از ما انسانها بر مي گردد . چون وارد خانه رودها شديم 


و مقداري از خانه آنها را يديم و جا را برآنها تنگ کرديم باعث شده 


که چوبش را بخوريم . چون بستر رود به عنوان کاشانه ،حريم و خانه رود


است که «رودخانه » ناميده شده اند . اين يک قانون ساده و ابتدايي 


است که هر کسي تعدي و به حريم و خانه ديگري کرد ، بايد 


اموال غصبي را پس دهد و گرنه تنبيه خواهد شد . 


ما با استخدام کلماتي مانند طغيان رودخانه ها تازه آنها را هم بي رحم و 


خشن معرفي مي کنيم ! در حالي که آب مظهر آرامش است . وقتي رودخانه 


ظرفيتشان  بيشتر از گنجايش باشد مي گويم طغيان کرده است . ما بايد ظرفيت 


و گنجايش آنها را وسيع مي کرديم تا اين نعمت الهي طغيان نکند .


بايد قانون با اين کساني که به حريم و خانه رودها دست برد زده اند به شدت برخورد کنند.


از اين بحث يک نکته ديگر استفاده مي شود و آن اين است که هر کسي در هر 


پست و مقامي بيشتر از ظرفيتش باشد، طغييان مي کند مانند؛ کسي که فقير است 


يکباره به ثروت برسد ديگر کسي را حساب نمي کند چون ظرفيت و گنجايش اين بار 


را ندارد . لذا قران مي فرمايد: کسي که در خود احساس بي نيازي کند ، طغيان 


مي کند . إِنَّ الاْءِنسَانَ لَيطْغَي أَن رَآهُ اسْتَغْنَيعلق 6


 


Related image


امشب ميلاد با سعادت امام سجاد عليه اسلام  است . به رسم 


ادب و احترام سخني از آن امام عزيز تقديم مي شود . امام علاوه 


بر صحيفه سجاديه که در دعا و معارف بي نظير است ، رساله حقوقي 


دارد که به تنهايي براي منشور حقوق بين الملل کافي است. 


در قسمتي از آن درباره وظيفه والدين نسبت به اولاد يا حق فرزند آمده است:


وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْكَ وَ مُضَافٌ إِلَيْكَ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا


بِخَيْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ


عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِهِ .


 يعني با اينکه خلقت ابتدايي و حدوثي بچه از والدين است و به اصطلاح  فرزند


پاره تن آنهاست ، بقاءا و در ادامه زندگي باز وابسته به آنهاست و رابطه‌


طرفين قطع نمي‌شود و خير و شر او به تو عائد مي‌شود. با توجه به اين بايد 


دو کار را به عنوان وظيفه  و مسئوليت اصلي و اساسي انجام دهي. اول :


يکي «حسن الأدب» و ديگري « الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ» . متاسفانه امروزه با 


پيشرفت علم و صنعت خيلي از والدين ادب کردن بچه ها را به جامعه مجازي يا


حقيقي واگذار کرده و اصلا وقت براي ادب اولاد ندارند و نسبت به  موحد بار آوردن


و اطلاعات درست ديني در اختيار گذاشتن آنها کوتاهي کرده و با فرستادن به  کلاس


هاي موسيقي يا زبان و.عملا از اين مسئوليت ديني سرباز مي زنند در حالي که اين 


دو حق ذاتي فرزند بر والدين است و روزي مطالبه خواهد کرد.


اين مسئوليت پذيري متقابل و دقيق است . اگر پدر و مادر امروز در تربيت کوتاهي کردند و 


بچه را به مهد کودک فرستادند و آنها از محبت محروم کرد ،منتظر باشند که در پيري به


کهنسالان منتقل خواهند شد و در پيري محبتي نخواهند ديد . زيرا يارانه محبت پيري


در دوران کودکي بچه ها واريز مي شود .حداقل در حد کلاس تقويتي براي بچه بايد وقت 


گذاشت تا سعادت دو جهان آنها تضمين شود .


 


Image result for â?«Ù?Û?Ú©Ù?کارÛ?â?¬â??


جهاني که ما در آن به سرمي بريم پر ازهزاران هزاران قانون  است، که 


گاهي توسط بشر و گاهي توسط خداوند جهان افرين نوشته شده اند.


هر کسي بخواهد در هر زمينه اعم از علمي ، معرفتي ، اقتصادي و. موفق


شود، بايد قانون آنرا خوب ياد بگيرد تا به  کمال آن رشته برسد . اگر کسي 


نخواهد آن را ياد بگيرد و يا قانون شکني کند ، چوب بي قانوني بر پيکرش نواخته 


خواهد شد. و با وجود تلاش زياد از زندگي خسته و دلسرد خواهد شد مثل شنا 


کردن بر خلاف آب خواهد بود . 


در بين انواع قوانين به روزترين و دقيق ترين قانون ها در قرآن جريان دارند که سعادت 


دو جهان را تضمين خواهد کرد . به اين خاطر فرمودند: روزانه مقداري از اين قانون اساسي 


خداوند را بخوانيد و زندگي را با آن چک کنيد.  نمونه اي از اين کتاب قانون زندگي تقديم


مي شود. 


قانون رسيدن به مقام نيکوکار و بزرگواري


نيکوکاري يک مدال و درجه افتخار است که هر کسي آن عنوان را داشته باشد ، مورد ستايش 


همگان خواهد بود و در بهترين قسمت قلب  آنها جاي خواهد گرفت . روش آن در سوره آل عمران 


اين طور امده است: "هرگز به نيکي (کامل) نمي‌رسيد تا از آنچه خود دوست داريد انفاق نماييد ".1


اين قانون نيکوکاري -که در درون خودش انواع موفقيت ها  و کمال ها را ذخيره کرده - بيان مي‌کند


که تا از بهترين‌ها در زندگي نگذريد به بهترين موفقيت‌ها دست پيدا نخواهيد کرد . هر چه بخشش


بيشتر ، کاميابي بيشتري خواهد بود .


ا نکته مهمي که اين قانون به ما آموزش مي دهد،اين که ريشه خيلي از ناکاميها ،اضطراب ها


و ترس ها داشتن وابستگي شديد است که با رها کردن انها انسان در دنيا و آخرت آزاد خواهد


شد و از آرامش روحي بالايي بر خوردار خواهد شد که تمام  کاميابيها در سايه روح آرام


شکل خواهد گرفت و مضافا اينکه حمايت کامل خداوند را به ياري انسان در شرايط سخت


جذب خواهد کرد .


متاسفانه بعضي در حد يک فرضيه آن را قبول ندارند تا در آزمايشگاه زندگي مدتي و لو کوتاه آن را 


آمازيش کنند تا ديد جديدي نسبت به آن پيدا کنند.


1-لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّي تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ .آل عمران ، 92




دسته اي از افراد سعي مي کنند به تمام حقايق ديني از جمله؛


قرآن ،وحي ، معجزه و.را با علل مادي تفسير کنند ، چون هر


چه در طبيعت رخ دهد بايد علل طبيعي و مادي داشته باشد و


قائل به اصالت ماده اند و قرآن را که سرمايه اصلي دينست را سخن 


خود پيغمبر اسلام و وحي را هم نفس پيامبر اسلام بدانند و از طرفي 


ادبيات پيامبربزرگ هم مختص آن زمان بوده ؛لذا امروز کار آيي ندارد و کل دين 


تاريخ مصرفش گذشته است !!! اين سخنان با ادبيات جذاب در کانال ها به 


اشتراک مي گذارند .


جواب 



عينك انسان به هر رنگي كه باشد، موجودات را به آن رنگ نشان مي دهد،


اين افراد مادى همه چيز را با عينك ماديت مى‏ بينند، و چون خودشان هم


مادى و عاشق مادياتند، لذا در نظر آنان معنويات و ما وراى طبيعت مفهوم ندارد،


و هر چه از حقائق دين كه برتر از ماده ‏،به گوششان بخورد تا سطح ماديت


پائينش آورده، معناى مادى جامدى برايش درست مى‏كنند،(عينا مانند كودك خاك


‏نشين، كه عاليترين شيرينى را تا با كثافت آغشته نكند نميخورد). ما هيچ


قانوني نداريم که هر چه در طبيعت اتفاق بيافتند بايد علت مادي داشته باشد،


ناقه صالح يا عصاي موسي به اژدها در اين طبيعت اتفاق افتادند ولي علت خارق


العاده و ماوراء طبيعت داشتند. هر چند در ظاهر مثل حوادث طبيعي اند ولي از نظر


پيدايش و کيفيت فرق اساسي دارند . قانون مشترک اين است همه محکوم قانون


عليت اند ولي علت گاهي علت مادي است و گاهي نيست. لذا اين سخن ماديون


يک مغالطه بيش نيست .


اين درست بكسى مي ماند رشته تحصيلي اش ادبيات است، و بخواهد با آن 


احكام پزشکي  را اثبات و يا نفى كند، اين يک نوع فضولي است که 


علمى كه در باره اسرار  طبيعت بحث مى ‏كند، بخواهد حقايق خارج از طبيعت 


را نفي کند بلکه راه ديگري دارد که در قاموس ذهن آنها نمي گنجد.


Related image


Image result for â?«Ø§Ù?Ù?Ù?ابÛ? Ù?اÙ?دÙ?â?¬â??


جمله ي معروفي هست که «انقلابي ماندن از انقلاب کردن سخت تر است».


براي اينکه انسان انقلابي بماند، بايد راه و روش انقلابي ماندن را بداند و در 


غير اين صورت به مرور زمان بر اثر غفلت از ريل انقلاب خارج خواهد شد .


انقلابي ماندن هم با سفارش حل نمي شود؛ بلکه چکاب روزانه و لحظه اي 


مي خواهد . روش انقلابي ماندن را امام علي عليه السلام در نهج البلاغه


بيان فرمود . لذا زماني که مالک روانه صفين شد،فنون و قوانين جنگ با


دشمن را بيان کرد.وقتي در ميدان جنگ و در سنگر هستيد. دشمن هر


لحظه آماده حمله است ، اگر غفلت کنيد و بخوابيد، دشمن از فرصت


استفاده کرده و ضربه نهايي خود را خواهد زد. بنابراين يک سنگربان بايد


طوري بخوابد که دشمن نتواند او را اسير يا نابود کند بايد خواب را مضمضه


کند فرمود: لا تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَهًْ » 1 «غراره»  همانطور که آيت


الله جوادي معنا کردند؛ به معني مزمزه است . آدم که وضو مي‌گيرد آب 


را در دهن مزمزه و سپس دور مي ريزد که يک عمل مستحبي است .


فرمود: شما که سنگربان هستيد، خواب را در چشمايتان مز‌مزه کنيد 


و آن را فرو نبريد يعني در سنگر به خواب عميق نرويد. همان‌طوري که


يک روزه‌دار وقتي که مي‌خواهد وضو بگيرد آب را مزمزه مي‌کند و آن را 


 نمي‌خورد. شما هم با خواب اين کار را بکنيد.


امروز که دشمن با تمام امکانات در جنگ اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي


و.به ميدان آمده است، خواب و غفلت باعث از دست دادن زمين  انساني ،


فکري و.انقلاب خواهد شد .لذا خود پيامبر اسلام هم در عمل در مواجه با


دشمن درون يعني نفس و شيطان  از اين روش استفاده کرد و هرگز خواب بر


چشمانش نمي رفت و خواب را مزمزه مي کرد . لذا مهمترين ابزار براي رام کردن


نفس و شيطان، نماز شب و شب زنده داري است . حضرت نماز شب را به


چند قسمت تقسيم و هر بار دو يا چهار رکعت  آن را مي خواتد، بعد مقداري خواب و


دوباره ادامه مي داد درست؛ مثل يک سنگر بان در برابر دشمن عمل مي کرد.


لذا نبايد به اندازه يک لحظه  و مضمضه از مکر و نقشه دشمن غافل بود.


متاسفانه کساني که پرونده اي در انقلاب داشته و الان به ريش


انقلابيون مي خندند ، چون به خواب عميق غفلت و مادي گرايي رفتند


و خودشان هم نمي دانند که از قطار انقلاب خارج شدند.


1- نامه 11 نهج البلاغه 


Image result for â?«Ø§Ø®Ù?اÙ? Ø®Ù?Ø´ در خاÙ?Ù?ادÙ?â?¬â??


وقتي عده اي در قرآن فقط دغدغه دنيا و خواهان آن هستند،


خداوند در آيه بعد با انتقاد و نکوهش اين کوته فکران مي فرمايد: 


مردان الهي کساني هستند که به دنبال دنيا و آخرت باشند و آن 


هم از بهترين نوع آن و به تعبير خودماني دنياي خوب خوب باشند .


رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً.1


که ذکر روزانه مومنين در قنوت نماز هاست . اما دنياي خوب چيست و راه 


رسيدن به آن چگونه است ؟


امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند : منظور


  رِضْوَانُ اللَّهِ وَ الْجَنَّةُ فِي الْآخِرَةِ وَ الْمَعَاشُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ فِي الدُّنْيَا.2


يعني آخرت خوب در رضايت الهي و ورود به بهشت تعريف شده و دنياي خوب 


هم در فراهم بودن مايحتاج زندگي و خوش اخلاقي نهفته است . هر کسي اين 


دو ويژگي را داشته باشد به دنياي خوب خوب مورد رضايت الهي دست يافته است.


دنيايي که در آن بين زن و شوهر دعوا  ، زد و خورد يا طلاق نباشد، لقمه حلال 


و ساده بدون نگراني و داشتن فرزندان پاک و اخلاق گشاده باشد، اين دنيا زيباي 


قرآن است و بقيه آرزوهاي تجملي وبازي در نقشه نفس است. 


اما راه رسيدن به دنيا خوب طبق آيات الهي کدام است؟


در سوره نحل آيات 120 و تا 122 راه و روش رسيدن به اين الگوي را بيان مي کند.



.شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ


فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ.

شاکر و حق شناس بودن نعمت هاي الهي ودرست مصرف کردن آنها و از طرف ديگر 


راه مستقيم ، نداشتن شرک و روح توحيدي در زندگي داشتن باعث اقبال نعمت هاي 


الهي مي شود که متاسفانه نوع و غالب افراد حس کفران را دارند که باعث گله مندشدن 


خود خداوند شده است.قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ .3


صالحين مراتبي دارد که قله ان متعلق به اهل بيت پيامبر اسلام است که حضرت ابراهيم ع 


هم ارزوي ان را دارد و گرنه خود حضرت در دنيا حزء صالحين است .


1- سوره بقره ؛ 201


2- تفسر برهان ذيل ايه 


3-سبا ؛ 63


Image result for â?«Û?عÙ?Û? تکاثرâ?¬â??


قرآن مجيد داراي معنايي بلند و باطني عميق است که هرکس به 


اندازه لياقت و استعداد خود از آن بهره مي برد. قرآن شناسان علاوه 


بر فن ترجمه ، تفسير ، تطبيق ، تاويل و شان نزول ، مي توانند  


برداشت و نکاتي ناب از آيات داشته باشند که در شان نزول نباشد و


تفسير به راي هم نباشد. زيرا تطبيق و شان نزول هرگز آيه را محدود به 


يک واقعه گذشته نمي کند.


در قرآن مجيد دو سوره کوثر و تکاثر به مثابه آب و سراب ، يا دو روي يک 


سکه اند . ستون فقرات هر دو سوره بر مبناي افزايش و فزوني در زمينه


هاي معنوي و مادي مي چرخد. مخاطبان و بازيگران سوره تکاثر داراي حس 


رقابت بي امان ، پي در پي و نامحدود براي رسيدن به ناکجا آباد و بدون


هدف اند که نتيجه آن خستگي و عقيم شدن در ميدان عمل است. حرکتي


که از برون به درون شروع و تا لحظه مرگ ادامه دارد حتي سوف تعلمون .


اما در سوره کوثر تشنگان به دنبال چشمه اي هستند که سرچشمه آن در خانه 


پيامبر اسلام و حضرت زهرا سلام الله سرازير و  تا لقاي الهي جريان دارد . اين 


کشش از درون به برون در حرکت است .


خداوند در درون هر کسي يک شعبه از اين کوثر تعبيه کرده است که افراد مي تواند 


آن را حفاري کند و از آن بهره مند شوند. کار اصلي و درجه يک پيامبران اين بوده که 


راه استخراج آن را به بشر بياموزند .خطبه اول نهج البلاغه :يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ


ثور  به معني گاو است ، چون زمين را شيار و شخم مي زندو براي بهره برداري اماده 


مي کند. ثور به معني انقلاب هم  آمده يعني کار انبياء ، انقلاب فرهنگي است  تا راه شيار


درون را به مردم بياموزند و گنج هاي دروني مردم را شکوفا کنند.


همان طوري که چاه کن ها با حوصله و تدريج چاه مي کنند و به آب مي رسند


که درون زمين ، سفره هاي زير زمين يکي مي شوند ، هر چند روي آن آبها را خاک 


پوشانده و بر روي آن مي نشينند ، در درون هر کدام از ما هم يک چاه و چشمه 


کوثر است که اگر درست حفاري شود در درون آن  به کوثر پيامبر اسلام وصل خواهد 


شد . الان اين کوثر با خاک غرايز پوشيده شده است و با خلوت گزيني شبانه با خود ،


خداوند و مراقبت ويژه به تدريج به کوثر معرفت خواهد رسيد . 


 


Image result for â?«Ø¹Ú©Ø³ Ù?Ù?شتÙ? بÙ? Û?رÛ?د اÙ?اÙ?ساÙ? Ù?Û?Ù?جرâ?¬â??


 شبهه :


علوم تجربي توانسته بسياري از موانع پيش روي انسان را در


زمينه هاي مختلف، مثل: کشف بيماريهاي ، هواشناسي و.را کشف و


مانع بزرگي در برابر بلاياي ويرانگر طبيعي ايجاد کنند ، وقتي


اين علم مي تواند به تنهايي مشکلات انسان را حل کند،


چه نيازي به خداوند براي حل مشکلات داريم ؟


آيا نمي توان خدا پرستي طبيعي را جايگزين خداي ناديده کرد؟


يا حداقل جاي پاي خداوند را در زمين و مشکلات کاهش داد؟!!


ريشه  طلبکار بودن از خداوند در شکل هاي مختلف به همان


بحث اومانيسم و انسان محوري بر مي گردد که هر روز به بهانه


مختلف آن را مطرح مي کنند. يک روز به بهانه آزادي آن را بر 


همه چيز ترجيح مي دهند ،گاهي راي و نظر مردم را به بهانه


مردم سالاري بر تعاليم الهي ترجيح ،گاهي سود و ضرر و منافع


اقتصادي را بر همه چيز با ارزش تر مي دانند وگاهي علم ،تجربه و


عقل را در مقابل وحي و خداوند قرار مي دهند .


علت آن طبق آيه قرآن:بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ 1        


چون انسان مي خواهد در اين دنياي مادي رها و آزاد باشد و


حد و مرزي هم براي خود قائل نيست  . چون دين مانع آزادي


مطلق و هوس بازي است هر روز «ايسم »جديدي در مي آورد.


اما جواب اين اشکال


دين هرگز نقش علل مادي را انکار نمي کند ولي کشف علل


مادي توسط علوم تجربي را علل قريب يا معده مي داند و هرگز


علوم تجربي مستقلا نمي توانند اين علل را کشف کند . علت 


نهايي و اصلي به دست خداوند بزرگ است . مثلا در باب وساطت


والدين در توليد بچه يا دخالت کشاورز در رشد و نمو گياهان، والدين 


و کشاورز واسطه مياني و قريب هستند تا خداوند اراده نکند از


هيچ پدر و مادر با رفتن به هزاران موسسه رويان بچه توليد نخواهد


شد .تلاش دانشمندان علوم تجربي در طول اراده خداوند است


نه در عرض و مستقل اراده خداوند!!!!


1- قيامت آيه 5


 


خداوند بزرگ به خود «عصر» قسم مي خورد براي اهميت دادن به


موضوع که « انسانها در حال خسر و زيان کار شدن »مي باشد.


منظور از عصر چيست؟ مفسرين عصر نزول ، عصر روزها، عصر


امام عصرعج و. را ذکر کردند. اما با تامل در عصر که در قرآن و لغت 


به کار رفته، نکته جالبي به دست مي آيد و آن دو چيز در معناي


عصر است : يکي عنصر« زمان» و ديگر« مشکلات و سختي ها در آن»


رابطه اينها با هم چيست ؟


در ماده «عصر» عصاره ، چکيده و نتيجه نهايي کارها نهفته است .


اعصر خمرا 1يعني فشردن انگور براي گرفتن شراب 


يا انزلناه من المعصرات ماء ثجاجا 2ريزش باران بر اثر فشار و عصاره گيري از ابرها


يعني عنصر فشار و عصاره گيري از معناي لغوي آن فهميده مي شود.


بنابراين در اثر گذشت زمان و زير فشار قرار گرفتن ،عصاره زندگي انسان 


آن گرفته مي شود .


مانند؛ عصاره گيري از ميوه که آب آن باقي و تفاله آن را بيرون مي ريزند ،


روح انسان هم در اثر فشار و سپري شدن زمان ، صقيل داده مي شود و


از کالبد جسم يا غرايز حيواني جدا خواهد شد. و از طرفي هم


جريان استحاله و تغيير  دائمي در آن مشاهده مي شود، همانطوري


که انگور به شراب بعد به سرکه تبديل مي شود. طريقه ورود انسان به


دنيا و خارج شدنش را به نمايش مي گذارد که در اثر اين مشکلات و تحمل


آنها «صيرورت يعني شدن» پيدا کرده و به لقاء الهي بار مي يابد. به


شرطي که در اثر فشار در طول زندگي  بريده و خسته نشود و بي راهه نرود. 


راه آن اسقامت در ايمان و عمل صالح و توصيه است. گويا اکثريت انسانها در


اين راه سخت ، کم مي آورند و عموما زيان کار خواهند شد که خداوند 


کلمه انسان را با الف و لام (کل)ذکر مي کند .


در بعضي از روايات3 آن را به عصر امام زمان عج تطبيق داده اند ، تناسب به


اين معنا دارد . چون امام عصر عج عصاره هستي و امام عصر هست ؛يعني


مجموع هستي همه ماموم اند ، امام و پيشواي آنها امام عصر عج است .


لذا هر فشار و سختي که بر تک تک آنها بيايد ، اول آن فشار بر قلب حضرت


که امام است  مي آيد و بعد به ماموم ، نتيجه منطقي اين که خدا


مي داند که هر گناه ما چقدر قلب حضرت را فشار  و به درد مي آورد .!!!!


 1- سوره يوسف آيه 36


2-نباء آيه 14


3-مفضل بن عمر مي گويد از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از


«وَ الْعَصْرِ» حضرت فرمود: «العصر خروج القائم (عجل اللّه فرجه)


تفسير برهان :ج 4 ص 504- 



Image result for â?«Ù?ر حاÙ?ظ Ù?ادÙ?â?¬â??


اسلام در بعد معنويت هيچ فرقي بين زن و مرد قائل نيست


و تنها تقوا را ملاک برتري مي داند . اما در بعد مادي با توجه


به روحيات افراد تقسيم کار مي کند و اگر يک امتياز به مرد


مي دهد در جاي ديگر يک امتياز به زن مي دهد . اما چيزي


که بيشتر القاء شبهه براي عده اي کرده است آيه:


الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساءِ .1


بعضي با تمسک به اين آيه اسلام را مردسالار و طرفدار


قلدر بازي مي دانند غافل از اينکه اولا: در اين آيه رجال


فقط شوهر نيست بلکه پدر، برادر و پسر و. را در بر مي گيرد.


ثانيا: آيه پرده از يک واقيت بر مي دارد که ن کانون احساس و 


عاطفه اند و مردان کانون مدافع ، مراقب و قوام هستند که اين


زور و بازو را در خدمت زن و محافظت زن در برابر نامحرمان و


شيادان جامعه قرار دهند . اين شيوه آن قدر طبيعي و پذيرفته


است که حتي در زندگي جيوانات هم جريان دارد و غالبا جنس


نر وظيفه حفاظت از جنس مونث را به عهده مي گيرد . 


ثالثا: چون مرد غالبا تجربه بيشتري در متن اجتماع و محيط کسب


و کار دارد و از طرفي هم  وظيفه تامين هزينه و بار سنگين اقتصاد


را بر عهده دارد ، قبول اين نوع مديريت در واقع خدمتي شايسته به


زن است . البته اين هم کليت ندارد و در اموري که شريک هستند وگرنه 


در انجام واجبات يا دفاع از حقوق خود و .نياز به اجازه مرد نيست. 


نکته؛ آخر اينکه در زندگي مشترک و جمعي اگر دو نفر بخواهند


ماموريتي را انجام دهند بايد يکي به عنوان «رييس» و ديگري


«معاون» انتخاب شود تا هرج و مرج و تضاد پيش نيايد که دنياي 


امروزي هم به شدت از آن استقبال مي کند . در خانواده بايد يکي


  مسئول باشد و گرنه اختلاف در اجراي امور خانواده زياد خواهد شد


و چون مرد قوه عقلانيت بر احساسش بيشتر است  به اين سمت


منصوب شده که با قلدر بازي و زورگويي خيلي فرق دارد . 


1-نساء آيه 34


Image result for â?«Ø·Ø¨Û?عت Ù?ادر Ù?استâ?¬â??


مادر در لغت يعني اصل و ريشه هر چيزي را مي گويند که از آن 


خارج مي شود. و داراي احکام ويژه و حرمت خاصي دارد . 


مادر مسئول به فعليت در آوردن حمل و محصول نهايي اش است .


در اين دوران که بچه در شکم مادر است، وقتي که مقداري از 


آن استعداد هاي بالقوه او به فعليت رسيد و سنگين شد به دنبال


محيط بزگ تر مي گردد و محيط شکم مادر را مناسب براي تکامل خود


نمي بيند و از آن خارج و به زمين قدم مي نهد . اين قانون در همه 


هستي جاري است؛ يعني نه تنها در ميان انسان و حيوانات بلکه 


در ميان نباتات هم هست . ميوه درخت وقتي که روي درخت هست 


استعداد رشد دارد و به حدي از فعليت  که رسد ، سنگين شده 


و از درخت جدا خواهد شد و به زمين قدم گذاشته تا در درون انسان 


نهايت شکوفايي و فعليت خود را ببيند . 


اين قانون در خود مادر هستي و مجازي؛ يعني خود «زمين» هم جاري


است . لذا وقتي که زمين به نهايت عمر طبيعي خود رسيد، در آستانه قيامت 


پرده را کنار مي زند و بچه هاي خود را بيرون مي ريزد ، گويا بچه بر 


شکم او سنگيني مي کند و آنها را به زمين وسيع قيامت که خيلي 


باصفاتر و امکانات بيشتري دارد رها مي کند . اخرجت الارض اثقالها .


اين بار هاي سنگين که امروز با رحم خود از چشم ديگران پنهان کرده بود 


، آنجا در منظر ديد و حساب و قضاوت ديگران قرار مي دهد.


نکته اي که بين مادران حقيقي و مادران مجازي (زمين و ) وجود دارد ،


اين است که سرنوشت نهايي و پايان عمر زمين و همه منظومه شمسي با


اتمام عمر بشر  به هم گره خورده است و در قيامت به رشد و


شکوفايي نهايي مي رسند ،قفس تنگ دنيا را پاره مي کنند و بچه ها را از


خود دور مي کنند . در همان صحنه قيامت جشن تولد يا مراسم ماتم براي


آنها برگزار مي کنند .


شايد به خاطر تحمل اين سختي ها و دردسرهاست که مادران داراي احترام


ويژه و احکام خاصي اند، تا بارش را به زمين بياندازد هر لحظه آه و درد جان کاهي دارد


و چه مادر مجازي (زمين) که بايد تحمل اين همه گناه بشر در طول مليون ها سال را 


داشته و هم بي حرمتي هايي از قبيل خراب کردن محيط زيست و.


لذا  هر روز به در گاه خداوند شکايت کند يا براي عده اي که حرمت اش را دارند دعا کند.


پيامبر اسلام مي فرمايد:


.مراقب زمين باشيد كه مادر شما است، هيچ انسانى كار خير يا شرى بجا نمى‏آورد


مگر اينكه زمين از آن خبر مى‏ دهد.1


1-مجمع البيان" جلد 10 صفحه 526. . فتحفظوا من الارض فانها امكم، و ليس


فيها احد يعمل خيرا او شرا الا و هى مخبرة به



 


 


Image result for â?«Ù?اÙ? Ù?Ù?Ù?اÙ?Û? خداâ?¬â??


خداوند متعال در طول سال، براي ماه مبارک رمضان يک مهماني 


ويژه ترتيب داده است تا روح رنگ خدايي بگيرد و به جايگاه واقعي 


خود نزديک شود؛  نفخت فيه من روحي 1


لذا در اين مهماني چون« روح » بر سر سفره الهي مي نشيند ، 


غذا و پذيرايي اش هم فرق مي کند و از سنخ خودش است . 


( معنوي است نه مادي، قرآن و دعا است نه کباب و جوجه . )


آنچه اهميت دارد انسان بايد بداند به کجا مي روند؟ چطوري مي روند؟


 چه مقامي و مدالي مي تواند کسب کند ؟ و


هر چه شناخت از محتواي مهماني بيشتر باشد ، استقبال از  اين ماه هم


با ارزش تر  خواهد بود. همان طوري که در مهماني هاي عادي 


گاهي ميزبان  در برابر  مهمان فقط از جايش بلند مي شود ، گاهي تا 


دم در به استقبال او مي رود ، گاهي تا سر کوچه و گاهي تا فرودگاه به 


استقبالش مي رود . بستگي به جايگاه و شخصيت مهمان دارد .


در اين مهماني هم بعضي ها ماه رجب و شعبان به استقبالش مي روند ،


بعضي چند روز به استقبال مي روند و بعضي هم در همان اول روزه مي گيرند.


 کساني هم که شناخت درستي ندارند؛ اصلا از جايشان بلند نمي شود


و روزه هم  نميگيرند .


به اين دليل است که پيامبر بزرگوار اسلام مي فرمايد:


"اگر بندگان بدانند که در رمضان چه نعمت هايي است ،آرزو مي کردند که


رمضان يک سال بود".2


خداوند بزرگ سفره مهماني جسماني را براي دوست و دشمن در طول سال پهن کرده 


است ولي سفره روح و معنوي را فقط براي دوستانش تا به اوج کمال برسند .


اديم زمين ، سفره عام است چه دشمن بر اين خوان يغما چه دوست 3


1- سوره ص ؛ آيه 72


2-صحيح بن خزيمه ج 3 ص 190


3- بوستان سعدي ص 3


مهمترين و جديد ترين خبر در غدير خم معرفي« صاحب دين» تا 


روز قيامت به بشر بود . اين خبر خوشحال کننده باعث اميد 


مومنان و ياس و ناميدي کافران و منافقين شد .


روح دين که به فرموده قرآن «تسليم شدن » و نق نزدن در برابر 


فرمان و احکام الهي است. معيار سود و ضرر آخرت بر اين محور و 


مبنا تفسير مي شود.



وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ1



خداوند متعال تاريخ دين کامل شده و بلوغ آن را در غدير خم با صداي بلند


به گوش بشر رساند تا با تسيلم شدن در برابر کيلدي ترين و حساس ترين


حکم آن يعني ولايت ، بشر را از خسارت محض براي هميشه نجات دهد. 


الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي و2


در اين يوم و تاريخ؛ 12 نفر به عنوان ولي و صاحب دين به بشر معرفي


شدند که مدافع و حافظ خير و شر انسانها هستند که اولين آنها امام علي


عليه السلام است و آخرين آنها امام زمان عج است .

 

به اين خاطر پيامبر مکرم اسلام در همان خطبه غدير فرمودند: اين سخن« من 


کنت مولي فهذا علي مولي» را حاضرين به غايبين برساند . اين خبر به ما در آن روز 


جزء غايبين بوديم امروزه رسيده و با صداي بلندي مي گويم من کنت مولي فهذا 


مهدي عج مولي


هرکسي غدير را تکذيب کنند قطعا خدا و رسولش و را تکذيب کرده و خداوند به 


او و اصحاب سقيفه که جزء اولين تکذيب کنندگان غدير بودند به اشد


مجازات حکم خواهد کرد و آنها قطعا جز زيانکاران و پيشمان شده ها در آخرتند!



فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ 7 أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ8 سوره تين



1-سوره آل عمران آيه 85


2- سوره مائده 3






Image result for â?«Ø§Û?ات غدÛ?رâ?¬â??


يکي از سوال هاي مطرح شده  با وجود اينکه آيات غدير در اوج


آيات ولايت قرار دارند، چرا خداوند به طور مستقل بيان نکرده


بلکه در ضمن آيات ديگري که ربطي به مسئله امامت و ولايت


ندارد بيان فرموده است؟


جواب 


خداوند به خاطر توجه ويژه ي که به  آيات مربوط به امامت در قرآن 


دارد ،آنان را به عنوان جمله معترضه در وسط کلام ذکر کرده است


که از دست برد بدخواهان و تحريف آنها محفوظ و مصون بمانند؛ مانند


اشياء نفيس و گرانبهايي که گاهي در غير جايگاه خود پنهان مي کنند


که ان به سراغ آنها نروند ؛مثلا گاهي چک پول ها را در لابه لايه قرآن


قرار مي دهند . 


از طرفي ممکن است که خداوند به قصدبر جسته کردن و جلب توجه مخاطب


چنين کاري کرده باشد که يک کار هنري است مانند اينکه کلمه اي را با يک


رنگ ديگر يا پررنگ تر در وسط پلاکارد يا اطلاعيه ها مي نويسند مثلا؛ کلمه شهيد


را با رنگ قرمز يا پررنگ تر در وسط جمله مي نويسند.


لذا اين يک شيوه هنري است که خداوند فقط نسبت به آيات امامت بکار برده شده


است مثل آيه تطهير ، اليوم اکملت ، اليوم يئس الذين کفروا.


 


Image result for â?«Ø¹Ø§Ù?Ù? صغÛ?ر Ù?اÙ?ساÙ? کبÛ?رâ?¬â??


هر چند فلاسفه و عرفا  انسان را به« انسان کبير و صغير» تقسيم مي کنند،


که منظور از «انسان کبير» جهان هستي و «انسان صغير» خود انسان است که 


نمودار و کپي از تمام هستي را در خود دارا است.1


اما اگر به نگاه عميق عقلي و نقلي به اين نمودار انسان شناسي بينديشيم 


، خواهيم ديد که انسان کبير خود انسان است و جهان و هر چه در آن هست


به خاطر او خلق شده، جهان اصغر است که سخرلکم هاي قراني شاهدي بر


اين مدعاست و به اين دليل انسان به اشرف موجودات شناخته شده است .


 همان طوري که خاک و زمين در زير پاي ماست ولي هزاران نوع گنج و معدن


گرانبها در درونش وجود دارد که در راس همه آب مايه حيات وجود دارد که با


تلاش مي توان به آن دست يافت . 


در درون ما گنچ ها و دفينه ايي هست که بسيار با ارزش تر و قيمتي تر از


اين گنج هاي مادي است و لذتي در درون آنها نهفته است که قابل مقايسه


با ديدن اين گنج ها نيست و اين سفره هاي زير زميني روحي در ته جان ما


جاي گرفته است که در يک جايي به هم متصل و از کثرت به وحدت مي رسند


و يک حيات روحاني را تشکيل مي دهد .


وجه مشترک کندن هر دو گنج مادي و معنوي تلاش و داشتن نقشه و تدريج است . 


تقشه کندن و به سفره زير زمين جان رسيدن، خلوت گزيدن و مناجات شبانه و انس


با قرآن است . گويا همان طوري که ما الان هر لحظه پا را بر روي خاکي مي گذاريم


که دهها متر پايين تر  پر از گوهاي ناب است در باطن هم شخص انباري از گوهر هاي


ناب هست که هنوز کشف نشده و دست نخورده با خود حمل مي کنيم و چه بسا هرگز


کشف و استخراج نشوند!!!!!!!!!!!


 


1- ديوان شبستري











هر آن چه در جهان از زير و بالاست
جهان چون توست يک شخص معين
تن تـو چـون زمين، سرآسمان است



 



مثالش در تن و جـــان تو پيــداست
تو او را گشته چون­جان، او تو را تن
حواست انجم و خورشيد جـان است
                  



 


 










  

 


 


 


 


 


 


 
           


 


 


 



Image result for â?«Ø§Ø±Ø¬Ø¹Ù? اÙ?Ù? ربÙ? راضÙ?Ø©â?¬â??


«رجعت» يعني بازگشت و عود کردن ، اما در اصطلاحي ديني يعني بازگشت 


به دنيا که در  دو مرحله اتفاق مي افتد . 


مرحله اول رجعت ؛ در آستانه ظهور حضرت بقيه الله اتفاق مي افتد که افرادي


از خوبان خدا به جهان هستي بر مي گردند و آن ذخيره الهي را کمک مي کنند


مثل: بعضي از اصحاب و مومنين درجه يک . 


امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه قائم (ع) ظهور كند، در قبر به مومن گفته مي شود:


اى فلان آقايت ظهور كرده است، اگر خواهى به او ملحق شوى برخيز وملحق شو


واگر خواهى كه در جوار كرامت پروردگارت بمانى بمان.1


رجعت دوم؛ بعد از برقراي آرامش تام در جهان و استقرار حکومت عدل الهي که توسط 


امام زمان عج بوجود آمده است ، دوباره ائمه اطهار به دنيا باز مي گردند که طبق احاديث 


معتبره اولين آنها حضرت امام حسين عليه السلام است. 


هنگام رحلت امام زمان (عج) امام حسين (ع) زنده مى شود و مراسم به خاك سپارى امام زمان


(عج) را عهده دار مى شود و سپس حكومت را رهبرى مى نمايد و مدت طولانى نيز حكومت


مى فرمايد. 2


اما نکته مهم اين است که اين قانون رجعت هر لحظه بر زندگي ما سايه افکنده است طبق ايه 


ان الي ربک الرجعي 


ما هر لجظه در بازگشت و رجعت به سوي خداونديم؛ مانند بخار آبي که از دريا برخاسته و در دل توده 


ابر جاسازي شده و در نقطه دور باريده و با گذشت از لايه هاي خاک و دره ها  دوباره خود را به همان دريا 


مي رساند . اين قطره آب براي اين آفريده شده که در مداري که قرار گرفته بتواند نقشي بازي  کند .!!!


 ما هم به سوي خدا باز خواهيم گشت ، انالله و انااليه راجعون .پس نبايد نقش خود را در اين جهان 


فراموش کنيم .اين قانون رجعت حاکم است بر کل عالم !!!!!!!!!!!!!!


1- (ترجمه ميزان الحكمه ج 4 ص 1981) 


2- (مختصر بصائر الدرجات، ص 48)


Image result for â?«Ø­Ø¶Ù?ر Ù?Ù?ب در Ù?Ù?ازâ?¬â??


بسياري از مومنين سالهاست در مسجد و محراب عبادت نشسته اند؛ 


ولي هنوز دريچه قلب شان به ماوراء طبيعت باز نشده است ، به عبارت


ديگر هدف از انجام عبادت در يک کلمه «رفع تکليف» مي دانند تا شايد 


در آخرت به جهنم نروند ، اما غافل از اينکه بهشت رفتن يا جهنم نرفتن


هدف مياني عبادت است . هدف اصلي مناجات و درد دل با خداوند است


که لذتي بالاتر از آن وجود ندارد . براي رسيدن اين هدف بعضي ها فقط به


کميت عبادت توجه دارند نه کيفيت !! و تا مي تواند بدون توجه و تفکر 


عبادت روي هم انباشته مي کند، اما  نمي داند که لذت و مزه عبادت چيست؟!


با اين همه عبادت باز کمبود ويتامين هاي معنوي در قلب آنها موج مي زند .ا


در مواجهه با يک گناه خود لغزش پيدا مي کنند و در برابر يک سختي و امتحان


از خداوند دلخور مي شوند و


اگر بخواهيم نمونه اي براي اين نوع افراد از علوم ديگر پيدا کنيم مي توان به


پديده « سيري شکمي و گرسنگي سلولي » در پزشکي  اشره کرد که در جسم 


افراد است . يعني هر چند افراد از نظر جثه  و جسمي چاق هستند، ولي سلولها


به شدت گرسنه هستند.لذا داد پزشکان از کمبود ويتامين D ، کلسيم ، پوکي


استخوان و.بلند است .!!!


زيرا که غذا تنها يك وسيله براي رفع گرسنگي و تأمين احساس لذت نيست ؛


بلكه فلسفه غذا خوردن چيزي وراي اين حرف ها است. غذا  داراي تركيبات


ارزشمندي است كه هر روز بايد مقداري از آن ترکيبات وارد بدن شود.


 روح انسان هم از اين قاعده مسثناء نيست و عبادت بايد جذب سلول هاي معنوي 


روح و جان شود تا انسان را از نظر معنوي فربه و به پرواز در ملکوت در آورد .


براي اين کار بايد در کنار هر عبادت «توجه و اخلاص» متناسب با خود داشت .


روح و خواص نماز زماني جذب جان نماز گزار مي شود که با حضور قلب باشد نه 


ترجمه يا صرف الفاظ !!!


بلکه با تمرين بايد نماز گذار احساس کند دارد با مافوق خودش حرف مي زند . وقس علي هذا


 


 


Image result for â?«Ø§Ù?عÙ?Ù? درجاتâ?¬â??


خداوند متعال در سوره حمد انسانها را به سه دسته تقسيم مي کنند ؛


يک دسته از آنها در صراط مستقيم اند که با حفظ سلسله درجات به 


«منعم عليه اند» معروفند و دو گروه ديگر کساني هستند که همين راه  


مستقم را کج کرده اند و به  اسم «ضالين و مغضوب عليهم» ثبت شده اند .


چون راه ورودي به سوي بهشت و رضوان الهي همين يک راه است . 


جالب اين است در قيامت هم خداوند در سوره واقعه مردم را به سه دسته 


تقسيم مي کند که دو دسته از آنها نمره قبولي را با حفظ مراتب درجات


از خداوند مي گيرند که به « مقربين و اصحاب يمين » مشهور اند و يک دسته 


نمره قبولي نمي گيرند و مزه تلخ قهر خداوند را در جهنم مي چشند که به «اصحاب 


شمال» معروفند . 


سر اينکه در دنيا دو گروه انحرافي و يک گروه در خط مستقم حرکت مي کنند 


و در قيامت يک گروه گرفتار جهنم و دوگروه  اهل نجات اند ، شايد وسعت رحمت و


مغفرت الهي را گوشزد کند تا انسان نا اميد نشود و برگردد يا گمراهان گناهانشان


به اندازه اي نبوده که خشم و غضب الهي را به دنبال داشته باشد و به اصطلاح


جاهل قاصر و. بوده باشند به هر دليل در آخرت دو گروه اهل نجات اند و و يک گروه 


دچار خسران اند . هر چند اين تقسيم ها  هم مساوي نيست که به صورت يک سوم مساوي


باشد ، قطعا آمار اهل يمين از مقربين بيشتر است . اما نکته مهم و کليدي اين است که 


مهمترين عاملي كه انسان را از پيشتازان  و مقربين راه مستقم قرار مي دهد چيست؟


آيا علم است يا عمل؟


هر چند براي کسب مدال بهشتي شدن علم و عمل لازم و ضروري هستند ؛يعني نه علم 


به تنهايي سودمند است و نه عمل بدون علم. اما در بين اين دو امر كدام يك مهمتر است؟‌


عمل پيکره و بدنه? كار است كه همه? اوليا با ديگران در انجام آن بدنه? كار يكسانند. اين


نماز است كه همه مي‌خوانند هم اوليا مي‌خوانند هم توده? مردم مسلمان مي‌خوانند.


آنچه كه اين عبادتها را بها مي‌دهد و باعث تفاوت درجات است؛ همان معرفت و محبت است


که  علم نام دارد شاهد آن روايت معروف است که : عبادت كنندگان سه قسمت‌اند ،عده‌اي


خوفاً عبادت مي‌كنند، عده‌اي شوقا عبادت مي‌كنند. عده‌‌اي حبا عبادت مي‌كنند كه


عبادت يك عده عبادت عبيد است. عبادت يك عده، عبادت تجار است و اجير است،


عبادت يك عده عبادت احرار است.  وگرنه ظاهر عمل و بدنه عمل در هر سه گروه


يكسان است. لذا  اگر روح اين  اعمال مختلف‌اند،‌ وقتي تحليل مي‌ شوند ، مي بينيم


که  معرفتها مختلف است. آنكه خدا را در حد عالي شناخت، سخن از خوف و شوقِ


بهشت و جهنم نيست، سخن از محبت اوست. يا در ايه شريفه به مومن کم سواد 


درجه و به عالمان درجات مي دهد


 يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ


 


چرا مردم ما انقلاب کردند؟ به دنبال چه اهداف و برنامه ي بودند؟ آيا به


آن اهداف و آرزوهاي شيرين رسيدند؟ اگر نرسيدند مشگل کجاست ؟


راه پيروزي و رسيدن به آن خواسته ها چيست؟ چرا از حکومت طاغوت


خسته شدند؟ و


جواب همه اين سوالات  اين است :  در يک کلام ملت بزرگ ايران ،گم


شده خود را در کلام امام راحل يافتند و آن رسيدن به "حکومت اسلامي" بود.


حکومتي که خدا و کلام او حرف اول و آخر را بزند و مردم روابط شان را با آن 


شاخص تبين کنند . در اين حکومت اسلامي که خواسته اصلي مردم بود


به طور شفاف و روشن چند اصل کاربردي و کليدي را مدنظر داشتند که


در شعار هاي آنها اظهار مي شد. استقلال ، آزادي , جمهوري اسلامي .


ما بعد از چهل سال که آنها شعار ها را مرور مي کنيم مي بينم در استقلال


سياسي به هدف رسيده ايم يا نزديک شده ايم . همه دنيا مي دانند که ايران


استقلال کامل  دارد و اگر بخواهند کشور را آباد يا خراب کنند، خودشان هستندو


کسي نمي تواند از خارج به  آنها تحميل کند. مردم سراغ آزادي بيان بودند که الان


آزادي مطلق بيان هست در نقدها گاهي به توهين هم


در جمهوري و سرنوشت مردم ، اين مردم اند که از خبرگان تا رييس جمهوري و


نمايندگان مجلس را تعيين مي کنند .در اين سه مورد  انقلاب کارنامه قابل دفاع و


قبولي دارد . اما در اسلاميت نظام فاصله خيلي زياد است . چند علت دارد که يکي ا


ز علل اصلي آن وجود مديران غرب زده  است که اسلام را فقط در حد نماز روزه قبول دارند


و اعتقاد ي به ساير احکام اسلامي ندارند و آن احکام هنوز براي خودشان هم حل نشده 


چه برسد به اينکه قدمي براي اجراي آن بر دارند و.


يکي از اهداف اصلي راهپيمايي بايد همه خواسته مردم بهمن 57 باشد و آن حکومت اسلامي


نه کلمه کم  و نه يک کلمه بيشتر و کساني که به حکومت اسلامي به معناي واقعي کلمه


اعتقاد ندارند به زير بکشند تا مزه و شيرين حکومت اسلامي را بچشند و به ساير کشورها


هم بچشانند!!


ان شاالله


خداوند آنچه  در آسمان و زمين است را کالاي مصرفي انسان مي داند 


و بايد همه آنها روزي در خدمت انسان و در پنجه بندگانش بکار گرفته شود .


خداوند در سوره جاثيه  ايه 13اين نکته را گوشزد فرموده است و مي 


فرمايد:وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ 


مفهوم اين ايه اين است که اگر کفار و امثال ترامپ الان از اين امکانات 


الهي استفاده مي کند و زودتر از مومنين کره ماه را ترمينال سفينه هاي 


فضايي خود کرده اند ، اين به تبعيت مومنين است . آنها قاچاقي


به اين امکانات دست پيدا کردند . درست مثل اينکه باغباني  هدف اصلي 


او از آبياري باغ رشد گل ها و درختان ميوه است ، هر چند در اين ميان هم 


علف هاي هرز و تيغها به نوايي مي رسند و ممکن است زودتر از گلها  


رشد کنند. اين جهان و آنچه در آن است همش براي مومنين اند و حتي 


حيوانات هم به تبعيت بندگان خداوند روزي مي خورند .


خداوند در اين زمينه مي فرمايد: متاعا لکم و لانعامکم .


پس کل خلقت سفره انسان مومن است و بقيه بر روي اين سفره مهمان 


خوانده يا نا خوانده  هستند. و روزي کل آنها را تصرف مي کند .اگر امروز 


اعتماد به نفس ندارد يا خود را دست کم مي گيرد آينده نه چندان دور به 


دست انسان کامل(امام عصر عج) فتح خواهد شد.


علت اين همه کرامت و دست و دل بازي خداوند در آيات بطور خام و پراکنده 


آمده است . در قرآن مي قرمايد: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ


پس آنهم مفت نيست بلکه پيش پرداخت آن, عبادت و عبوديت است .


نتيجه؛ آسمان و زمين و آنچه در آن است براي انسان است سخرلکم .و 


انسان هم براي عبادت است پس آسمان و زمين براي عبادت خلق شده 


اند. آنها به امامت انسان کامل تسيبح و عبادت خود را انجام مي دهند يسبح لله


ما في السموات و.


فقط انسان هاي منافق و کفار کل و سر بار  و علف هرز زمينند!!! .


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

جبهه وبلاگي غدير معرفی فیلم های ایرانی عکس های مهدی غلامی تراب وبلاگ جديد ماريا بنیاد طلوع کوثر کویر میبد Sky Traveling بلاگ اوکی چنلز Silvino ایده نامه علمی سلوی